جایی که سپاه مهندسان ارتش آمریکا فعالیت میکند.
جایی که سپاه مهندسان ارتش آمریکا فعالیت میکند.
(Where the Corps Works)
خلاصه
سپاه مهندسان ارتش آمریکا طی دو قرن گذشته نقش کلیدی در مدیریت آب و حفاظت از مناطق شهری و طبیعی ایفا کرده است؛ از ساخت سد و خاکریز گرفته تا بازسازی سواحل و کانالها. پس از طوفان کاترینا، نگاه این نهاد به طبیعت و محیطزیست تغییر کرد و اهمیت تالابها و راهحلهای مبتنی بر طبیعت برای کاهش خطر سیلاب آشکار شد. حالا پروژههایی در کالیفرنیا و دیگر مناطق در حال اجراست که با ترکیب مهندسی سنتی و راهحلهای طبیعی، هم از سیلاب محافظت میکنند و هم به احیای منابع آب زیرزمینی و محیطزیست کمک میکنند. این مقاله بررسی میکند چگونه یک نهاد سنتی مهندسی، با پذیرش راهکارهای زیستمحیطی، مسیر جدیدی در مدیریت سیلاب و محیطزیست یافته است.

سپاه مهندسان ارتش آمریکا (USACE) طی دو قرن گذشته تعداد زیادی سد و خاکریز ساخته و بسیاری از آنها را نگهداری میکند. این نهاد سواحل در حال فرسایش را با ماسه تقویت میکند، بنادر و مسیرهای آبی را برای ناوبری لایروبی میکند و در پروژههایی شرکت دارد که پس از فجایع، کمکهای اضطراری ارائه میکنند—از مدیریت آب باران گرفته تا بازسازی محیطزیست .
جین اسمیت، که به مدت ۴۲ سال پژوهشگر ارشد در این نهاد بود و اکنون استاد هیدرودینامیک ساحلی در دانشگاه فلوریدا است، میگوید طوفان کاترینا نقطه عطفی در رویکرد سپاه بود. او بیان میکند: «وقتی ما مدلها را پس از طوفان اجرا کردیم، شروع به درک اهمیت فوقالعاده تالابها در محافظت در برابر امواج و طغیانهای طوفان کردیم.» قبل از آن، «ما واقعاً به ویژگیهای طبیعی که محافظت فراهم میکنند، بهعنوان بخشی از پروژههایمان فکر نمیکردیم.» اما بریجز به خاطر میآورد که بسیاری از کارکنان سپاه خارج از بخش پژوهش آماده شنیدن این دیدگاه نبودند. او میگوید یک مهندس به او گفته بود: «ما نیازی به آن علوم طرفداران محیطزیست نداریم. »
پیش از پیوستن به سازمان American Rivers، دارسی ریاست بخش کارهای عمرانی سپاه را بهعنوان دستیار وزیر ارتش آمریکا از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ بر عهده داشت. او در این دوره بر تغییر مهمی در زبان مورد استفاده در سپاه تأکید کرد. او توضیح میدهد: «موضوع “کنترل سیلاب” نبود. هیچکس نمیتواند سیلاب را کنترل کند.» او اصطلاح «کاهش ریسک سیلاب» را به کار برد که این واقعیت را تصدیق میکند و پیامی در درون سپاه و برای عموم درباره محدودیتهای ممکن ارسال میکند.
شیدر در American Rivers، که با سپاه در سطح ملی همکاری میکند، میگوید میزان پذیرش راهحلهای مبتنی بر طبیعت که او مؤثر میداند، در نقاط مختلف جغرافیایی متفاوت است. او میگوید: «سان فرانسیسکو قطعاً پیشرو است. آنها پرسنل اختصاصی دارند که در حال ایجاد تیمهای بینرشتهای و ادغام این مفاهیم در هر پروژه هستند.» این تا حدی مرهون بیگل است که به افراد سراسر سپاه نشان داد چگونه میتوان یک پروژه استاندارد بزرگ را بهگونهای تغییر داد که راهحلهای مبتنی بر طبیعت در آن گنجانده شود.
در مارس ۲۰۲۳، یک طوفان رودخانهای جوی مرکز کالیفرنیا را درنوردید و سه خاکریز رودخانه پاجارو را شکست و شهر همنام آن، که جمعیتی از کارگران کشاورزی داشت و اطراف آن مزرعههای توت و سبزیجات بود، را غرق کرد. این فاجعه غافلگیرکننده نبود؛ خاکریزهای چهار تا دوازده فوتی که دو شاخه رودخانه، کرالیتوس کریک و سالسیپودس کریک را محافظت میکردند، مربوط به سال ۱۹۴۹ بودند و تنها حفاظت هشت ساله در برابر سیلاب ارائه میدادند—که معادل ۱۲.۵ درصد احتمال سیلاب در هر سال است. در سال ۱۹۶۶، کنگره به سپاه اجازه داد خاکریزهای بلندتر و عریضتر بسازد، اما به دلیل مسائل اقتصادی مربوط به حفاظت از جامعه کمدرآمد، پروژه هرگز پیش نرفت. بعدها سپاه متوجه شد که حفاظت کافی نیازمند دادن فضای بیشتر به مسیرهای آبی است. آنها قصد داشتند برخی از خاکریزهای طولانی ۱۳ مایلی که در دو طرف مسیرهای آبی قرار داشتند، عقبتر ببرند. این «خاکریزهای عقبنشین» فضایی اضافی ایجاد میکردند تا در جریانهای بالا، آب بیشتری را نگه دارند و سیلابهای سرریز را کاهش دهند. این راهحل نیازمند آن بود که مردم محلی بخشی از زمینهای خود را واگذار کنند و ساکنان دههها مقاومت کردند. اما با افزایش خسارت سیلابهای مکرر، سرانجام تسلیم شدند، به گفته مارک استرادلی، مدیر اجرایی سازمان مدیریت سیلاب منطقهای پاجارو، شریک محلی سپاه. استرادلی میگوید کشاورزان منطقه متوجه شدند که کشت زمینهای خیس برایشان دشوار است.
در اکتبر ۲۰۲۴، سپاه کار پروژه چندسالهای را آغاز کرد که در داخل نهاد به نام «۱۰۰ برای ۱۰۰» شناخته میشود. این پروژه تا ۱۰۰ فوت از املاک مالکان در امتداد مسیرهای آبی خریداری کرد و در مقابل حفاظت ۱۰۰ ساله در برابر سیلاب ارائه داد: احتمال ۱ درصد سیلاب در هر سال. اما بیگل متوجه شد که این پروژه استاندارد میتواند همزمان یک مشکل محلی دیگر را نیز حل کند: کاهش سطح آب زیرزمینی ناشی از برداشت بیش از حد کشاورزان. وقتی یک رودخانه وحشی پرآب میشود، آب از بستر بیرون میزند، در دشت سیلابی پخش میشود و سرعتش کاهش مییابد. این فرصت را دارد که در زیر زمین نفوذ کند، سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه کند، مواد مغذی خاک و ذرات ریز را که دائماً شکل رودخانه را تغییر میدهند، تهنشین کند و زیستگاههایی ایجاد کند که از ماهیها حمایت میکنند. اما در دهههایی که رودخانه و شاخههای آن از دشتهای سیلابی خود جدا شده بودند، آب از کانال باریکشده به سرعت عبور میکرد. سرعت، قدرت حفاری زمین را افزایش داده و جویها حدود ۱۰ تا ۲۵ فوت پایینتر از زمینهای اطراف شده بودند. بیگل میدانست اگر سپاه فقط خاکریزها را عقب ببرد، رودخانه تنها زمانی به حاشیهها میرسد که واقعاً سطح آب بالا باشد و بیشتر اوقات آب همچنان در کانال گیر میافتد و با سرعت میرود، بدون اینکه فرصت تغذیه آب زیرزمینی، توزیع خاک یا حمایت از ماهیها را داشته باشد. بیگل و استرادلی سپاه را متقاعد کردند که این طرح را به یک پروژه مدیریت زیستمحیطی فعال (EWN) تبدیل کند و نشان دادند که این تغییر در واقع صرفهجویی اقتصادی نیز خواهد داشت. برای ساخت خاکریزهای جدید و عریضتر، سپاه مجبور بود خاک را حمل کند که هزینهبر بود. در عوض، بیشتر خاک از زمینهای سابق کشاورزی که اکنون به پروژه اختصاص داده شده، حفر خواهد شد. این کار هم هزینهها را کاهش میدهد و هم امکان ایجاد دشتهای سیلابی طبیعی را فراهم میکند که میتوانند هم آب را ذخیره کنند و هم سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه کنند و خاک و زیستگاههای رودخانهای را بازسازی کنند. به این ترتیب، یک پروژه استاندارد مهندسی به همزمانی اهداف حفاظت در برابر سیلاب و احیای محیطزیست تبدیل شد.
این پروژه نمونهای از آن چیزی است که کارشناسان «راهحلهای مبتنی بر طبیعت» (Nature-Based Solutions) مینامند. بیگل توضیح میدهد: «ما متوجه شدیم که با تغییرات کوچک در طراحیهای استاندارد میتوانیم عملکرد رودخانه را بهبود دهیم و در عین حال هزینهها را کاهش دهیم.» این رویکرد به مهندسان نشان میدهد که حفاظت از جوامع انسانی و احیای طبیعت نه تنها اهداف متضاد نیستند، بلکه میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
شیدر میگوید در برخی مناطق آمریکا، همکاری میان سپاه و سازمانهای محیطزیستی و محلی، پیشرفت سریعی داشته است. «تیمهای بینرشتهای در حال شکلگیری هستند و این مفاهیم در تمام پروژهها اعمال میشوند.» این تغییر رویکرد پس از طوفان کاترینا آغاز شد، زمانی که اهمیت تالابها و دشتهای سیلابی طبیعی در کاهش خطر طغیان و امواج طوفانی به وضوح نشان داده شد.
با این حال، تغییر دیدگاه در سراسر سپاه یکپارچه نیست. برخی از کارکنان سنتی هنوز به روشهای کلاسیک وفادارند و پذیرش راهحلهای مبتنی بر طبیعت در مناطق مختلف، متفاوت است. با این وجود، تجربه کالیفرنیا نشان میدهد که حتی پروژههای بزرگ مهندسی که مدتها به روشهای سنتی اجرا میشدند، میتوانند با در نظر گرفتن طبیعت، عملکردی پایدارتر و جامعتر داشته باشند.
پروژه «۱۰۰ برای ۱۰۰» تنها یک نمونه از تغییرات گسترده در رویکرد سپاه به مدیریت آب و محیطزیست است. اکنون توجه به حفظ و بازسازی تالابها، دشتهای سیلابی و منابع آب زیرزمینی، بخشی جداییناپذیر از برنامهریزیهای مهندسی است. این رویکرد نه تنها جوامع انسانی را ایمنتر میکند، بلکه به محیطزیست نیز اجازه میدهد دوباره نفس بکشد و اکوسیستمها دوباره شکل بگیرند.
در نهایت، ترکیب مهندسی سنتی با راهحلهای مبتنی بر طبیعت، یک مدل پیشرو برای مدیریت پایدار رودخانهها، کاهش ریسک سیلاب و حفاظت از محیطزیست ارائه میدهد که میتواند الگویی برای دیگر مناطق آسیبپذیر جهان باشد.
